کد مطلب:246026 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:344
محمد بن علی هاشمی می گوید
چون حضرت رضا علیه السلام دار فانی را وداع گفت، از من چهار هزار درهم پیش ایشان مانده بود و هیچ كس از آن اطلاع نداشت.
امام ما، جواد كسی را پی من فرستاد و مرا به محضر خویش فراخواند.
فرمود: «از تو پیش پدرم چهار هزار درهم بوده است؟»
گفتم: «آری.»
گوشه ی سجاده ی خویش را كنار زد و پاره ای طلا به من داد و فرمود:
«این را حساب كن و طلب خویش را بردار.»
حساب كردم. درهمی از آن طلب، كم یا زیاد نبود. [1] .
[ صفحه 41]
امام ما، جواد كسی را پی من فرستاد و مرا به محضر خویش فراخواند.
فرمود: «از تو پیش پدرم چهار هزار درهم بوده است؟»
گفتم: «آری.»
گوشه ی سجاده ی خویش را كنار زد و پاره ای طلا به من داد و فرمود:
«این را حساب كن و طلب خویش را بردار.»
حساب كردم. درهمی از آن طلب، كم یا زیاد نبود. [1] .
[ صفحه 41]
[1] الارشاد - صفحه ي 325
اصول كافي - جلد 1 - صفحه ي 497.